loading...
تفریحی سرگرمی سلمان فان
آخرین ارسال های انجمن
salman بازدید : 203 دوشنبه 01 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 

 

- بازم اشک داری؟
- من همیشه اشک دارم. ولی الان دیگه نمی خوام اشک بریزم!
هنوز بغض داشتم ولی دیگه نمی خواستم گریه کنم. می خواستم بخوابم! بلند شدم و خواستم برم که سامان گفت:
- کجا؟
- می خوام بخوابم. خیلی خسته م!
- باشه، برو. ولی اگه دوباره خواستی گریه کنی صدام کن تا بیام پیشت.
- باشه.
بعد از مسواک زدن طاق باز روی تخت خوابیدم و به سامان فکر کردم. به چشمای قشنگش، صدا مهربونش، لبهای خوش فرمش ولی بعد از چند لحظه ...

 

بین فصل 4 و 5 نحوه آشنایی با دختر رو بیان نمیکنه . این مشکل از من نیست و از کسی است که این رمان رو منتشر کرده تو اینترنت.
امیدوارم از من گله ای به دل نگیرید.



جاوا :

دانلود از سرور اول
دانلود از سرور دوم
دانلود از سرور سوم

آندروید :

دانلود از سرور اول
دانلود از سرور دوم
دانلود از سرور سوم

 

منبع : رمان موبایل عاشقانه

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
سلمان فان از فروردین 1392 کار خود را رسمی آغاز کرد و فعلاً هم توانسته به جای پیشرفت خوبی برسد.امیدوارم منو همراهی کنید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبرنامه

    Enter your email address:

    Delivered by FeedBurner

    آمار سایت
  • کل مطالب : 562
  • کل نظرات : 26
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 17
  • آی پی امروز : 153
  • آی پی دیروز : 20
  • بازدید امروز : 413
  • باردید دیروز : 23
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 436
  • بازدید ماه : 541
  • بازدید سال : 7,794
  • بازدید کلی : 331,279