شبنم خیلی اذیت می کرد یک سره زنگ می زد به سپهر ، به خونه . دیگه کم آورده بودم و از دستش خسته شده بودم نمی خواستم شاپور رو ناراحت کنم . برای همین با سپهر تصمیم گرفتیم و طوری که کسی خبر دار نشه تمام کارهای خودمون برای رفتم به استرالیا درست کردیم وقتی همه فهمیدن اول ناراحت شدند ولی بعد کوتاه اومدند . برای همیشه از ایران رفتیم تا دیگران باعث خرابی زندگیمون نشه . چهار سالی از رفتنمون گذشت مامان بهم گفت شبنم با یکی از پسرهای فامیل مامانش ازدواج کرده ...

جاوا :
دانلود از سرور اول
دانلود از سرور دوم
دانلود از سرور سوم
آندروید :
دانلود از سرور اول
دانلود از سرور دوم
دانلود از سرور سوم
کسانی که با گوشی دانلود میکنند یا میخوان رمان مستقیماً روی گوشیشون بدون هیچ مشکلی نصب شود از لینک های زیر دانلود کنند :
دانلود برای جاوا
دانلود برای آندروید
منبع : رمان موبایل عاشقانه