امام صادق (علیه السلام ) فرمود : «روز قیامت که می شود زن زیبایی را که به خاطر زیبایی اش به فتنه افتاده است می آورند ...
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
2 | 372 | admin |
![]() |
3 | 388 | ali |
![]() |
1 | 304 | donya22 |
![]() |
0 | 208 | donya22 |
![]() |
2 | 282 | ali |
![]() |
3 | 332 | negah |
![]() |
0 | 229 | ali |
![]() |
0 | 219 | ali |
![]() |
2 | 295 | admin |
![]() |
0 | 364 | admin |
امام صادق (علیه السلام ) فرمود : «روز قیامت که می شود زن زیبایی را که به خاطر زیبایی اش به فتنه افتاده است می آورند ...
بهلول در راهی نشسته بود و با انگشت بر خاک تصویر خانه ای می کشید و می گفت این خانه را بخرید تا خدا شما را پاداش بدهد ...
روزی دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، پرسید: «چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟» ...
روزی شیوانا پیر معرفت یکی از شاگردانش را دید که زانوی غم بغل گرفته و گوشهای غمگین نشسته است. شیوانا نزد او رفت و جویای حالش شد، شاگرد لب به سخن گشود و از بیوفایی یار صحبت کرد و اینکه دختر مورد علاقهاش به او جواب منفی داده و پیشنهاد ازدواج با دیگری را پذیرفته است.
روزی مرد ثروتمندی همراه دخترش مقدار زیادی شیرینی و خوردنی به مدرسه شیوانا آورد و گفت اینها هدایای ازدواج تنها دختر او با پسر جوان و بیکاری از یک خانواده فقیر است ...
به نام خالق هستی
پیرمردی بود که با پسروعروس ونوه اش در خانه ای زندگی می کرد.چشمهای پیرمردضعیف شده بود وخوب نمیدید.گوشهایش سنگین شده بود وخوب نمی شنید،زانوهایش هم موقع راه رفتن می لرزید ...
در يک روز گرم تابستان ، پسر کوچکي با عجله لباسهايش را در آورد و خنده کنان داخل درياچه شيرجه رفت.
دختري بود نابينا
که از خودش تنفر داشت
که از تمام دنيا تنفر داشت
و فقط يکنفر را دوست داشت
دلداده اش را
و با او چنين گفته بود
« اگر روزي قادر به ديدن باشم
حتي اگر فقط براي يک لحظه بتوانم دنيا را ببينم
عروس **** گاه تو خواهم شد »